فال حافظ روزانه یکشنبه 18 شهریور 1403 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 490
در همه دير مغان نيست چو من شيدايي ، خرقه جايي گرو باده و دفتر جايي دل که آيينه شاهيست غباري دارد ، از خدا مي طلبم صحبت روشن رايي کرده ام توبه به دست صنم باده فروش ، که دگر مي نخورم بي رخ بزم آرايي نرگس ار لاف زد از شيوه چشم تو مرنج ، نروند اهل نظر از پي نابينايي شرح اين قصه مگر شمع برآرد به زبان ، ور نه پروانه ندارد به سخن پروايي جوي ها بسته ام از ديده به دامان که مگر ، در کنارم بنشانند سهي بالايي کشتي باده بياور که مرا بي رخ دوست ، گشت هر گوشه چشم از غم دل دريايي سخن غير مگو با من معشوقه پرست ، کز وي و جام مي ام نيست به کس پروايي اين حديثم چه خوش آمد که سحرگه مي گفت ، بر در ميکده اي با دف و ني ترسايي
گر مسلماني از اين است که حافظ دارد
،
آه اگر از پي امروز بود فردايي
تعبیر:
از رنج ها و مشکلات، در غم و اندوهی. غم و غصه و حسرت کشیدن نمی تواند چاره ی مشکلات تو باشد. بهتر است دامن همت به کمر بزنی و با نیروی اراده و سعی خود مشکلات را حل کنی. دوستان خود را بشناس و در انتخاب آنها دقت کن.
فال حافظ روزانه یکشنبه 18 شهریور 1403 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 47
به کوي ميکده هر سالکي که ره دانست ، دري دگر زدن انديشه تبه دانست زمانه افسر رندي نداد جز به کسي ، که سرفرازي عالم در اين کله دانست بر آستانه ميخانه هر که يافت رهي ، ز فيض جام مي اسرار خانقه دانست هر آن که راز دو عالم ز خط ساغر خواند ، رموز جام جم از نقش خاک ره دانست وراي طاعت ديوانگان ز ما مطلب ، که شيخ مذهب ما عاقلي گنه دانست دلم ز نرگس ساقي امان نخواست به جان ، چرا که شيوه آن ترک دل سيه دانست ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم ، چنان گريست که ناهيد ديد و مه دانست حديث حافظ و ساغر که مي زند پنهان ، چه جاي محتسب و شحنه پادشه دانست
بلندمرتبه شاهي که نه رواق سپهر
،
نمونه اي ز خم طاق بارگه دانست
تعبیر:
زمانی پیروز و سرافراز خواهی شد که با سعی و تلاش و امید به خدا اقدام کنی. هر شکست مقدمه ی پیروزی است و تجربه های دیگران می تواند راهنمای تو باشد.
فال حافظ روزانه یکشنبه 18 شهریور 1403 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 331
به تيغم گر کشد دستش نگيرم ، وگر تيرم زند منت پذيرم کمان ابرويت را گو بزن تير ، که پيش دست و بازويت بميرم غم گيتي گر از پايم درآرد ، بجز ساغر که باشد دستگيرم برآي اي آفتاب صبح اميد ، که در دست شب هجران اسيرم به فريادم رس اي پير خرابات ، به يک جرعه جوانم کن که پيرم به گيسوي تو خوردم دوش سوگند ، که من از پاي تو سر بر نگيرم
بسوز اين خرقه تقوا تو حافظ
،
که گر آتش شوم در وي نگيرم
تعبیر:
دل به دریا زده ای و بی محابا پیش می روی و خود را به تقدیر سپرده ای. بهتر است که کمی دقت کنی و با تعمق و تعقل به کار خود بپردازی تا موجب ندامت و پشیمانی نشوی.
فال حافظ روزانه یکشنبه 18 شهریور 1403 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 33
خلوت گزيده را به تماشا چه حاجت است ، چون کوي دوست هست به صحرا چه حاجت است جانا به حاجتي که تو را هست با خدا ، کآخر دمي بپرس که ما را چه حاجت است اي پادشاه حسن خدا را بسوختيم ، آخر سوال کن که گدا را چه حاجت است ارباب حاجتيم و زبان سوال نيست ، در حضرت کريم تمنا چه حاجت است محتاج قصه نيست گرت قصد خون ماست ، چون رخت از آن توست به يغما چه حاجت است جام جهان نماست ضمير منير دوست ، اظهار احتياج خود آن جا چه حاجت است آن شد که بار منت ملاح بردمي ، گوهر چو دست داد به دريا چه حاجت است اي مدعي برو که مرا با تو کار نيست ، احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است اي عاشق گدا چو لب روح بخش يار ، مي داندت وظيفه تقاضا چه حاجت است
حافظ تو ختم کن که هنر خود عيان شود
،
با مدعي نزاع و محاکا چه حاجت است
تعبیر:
تا زمانی که دست نیاز به سوی متکبران دراز می کنی به مقصود نخواهی رسید. به خود متکی باش و به خداوند توکل کن تا نیاز و خواسته ی تو برآورده شود. نیازمندان را از خود نران و مغرور و بی اعتنا نباش.
فال حافظ روزانه یکشنبه 18 شهریور 1403 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 159
نقد صوفي نه همه صافي بي غش باشد ، اي بسا خرقه که مستوجب آتش باشد صوفي ما که ز ورد سحري مست شدي ، شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد خوش بود گر محک تجربه آيد به ميان ، تا سيه روي شود هر که در او غش باشد خط ساقي گر از اين گونه زند نقش بر آب ، اي بسا رخ که به خونابه منقش باشد ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست ، عاشقي شيوه رندان بلاکش باشد غم دنيي دني چند خوري باده بخور ، حيف باشد دل دانا که مشوش باشد
دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش
،
گر شرابش ز کف ساقي مه وش باشد
تعبیر:
کارها را آسان نگیر و سهل انگاری را رها کن. تلاش و کوشش انسان را به همه چیز می رساند. از شکست ها نترس و از آنها به عنوان تجربه استفاده کن. هر کاری محتاج صداقت و ایمان است. با تظاهر و عوام فریبی به جایی نخواهی رسید.
فال حافظ روزانه یکشنبه 18 شهریور 1403 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 364
ما بي غمان مست دل از دست داده ايم ، همراز عشق و همنفس جام باده ايم بر ما بسي کمان ملامت کشيده اند ، تا کار خود ز ابروي جانان گشاده ايم اي گل تو دوش داغ صبوحي کشيده اي ، ما آن شقايقيم که با داغ زاده ايم پير مغان ز توبه ما گر ملول شد ، گو باده صاف کن که به عذر ايستاده ايم کار از تو مي رود مددي اي دليل راه ، کانصاف مي دهيم و ز راه اوفتاده ايم چون لاله مي مبين و قدح در ميان کار ، اين داغ بين که بر دل خونين نهاده ايم
گفتي که حافظ اين همه رنگ و خيال چيست
،
نقش غلط مبين که همان لوح ساده ايم
تعبیر:
در زندگی رنج بسیارکشیده ای و داغ بسیاردیده ای اما زندگی تو را همگان حسرت می برند . سعیکن خداوند را به دوستی بگیری که گره از کارت خواهد گشود .
فال حافظ روزانه یکشنبه 18 شهریور 1403 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 433
اي که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختي ، لطف کردي سايه اي بر آفتاب انداختي تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت ، حاليا نيرنگ نقشي خوش بر آب انداختي گوي خوبي بردي از خوبان خلخ شاد باش ، جام کيخسرو طلب کافراسياب انداختي هر کسي با شمع رخسارت به وجهي عشق باخت ، زان ميان پروانه را در اضطراب انداختي گنج عشق خود نهادي در دل ويران ما ، سايه دولت بر اين کنج خراب انداختي زينهار از آب آن عارض که شيران را از آن ، تشنه لب کردي و گردان را در آب انداختي خواب بيداران ببستي وان گه از نقش خيال ، تهمتي بر شب روان خيل خواب انداختي پرده از رخ برفکندي يک نظر در جلوه گاه ، و از حيا حور و پري را در حجاب انداختي باده نوش از جام عالم بين که بر اورنگ جم ، شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختي از فريب نرگس مخمور و لعل مي پرست ، حافظ خلوت نشين را در شراب انداختي و از براي صيد دل در گردنم زنجير زلف ، چون کمند خسرو مالک رقاب انداختي داور دارا شکوه اي آن که تاج آفتاب ، از سر تعظيم بر خاک جناب انداختي
نصره الدين شاه يحيي آن که خصم ملک را
،
از دم شمشير چون آتش در آب انداختي
تعبیر:
به زودی به آرزوی خود می رسی و سعادت و نیکبختی بر زندگی ات سایه خواهد افکند و این حاصل رنج و زحمتی است که تحمل کرده ای. قدر لحظات زندگی را بدان و شکر خداوند را به جای آور.
فال حافظ روزانه یکشنبه 18 شهریور 1403 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 64
اگر چه عرض هنر پيش يار بي ادبيست ، زبان خموش وليکن دهان پر از عربيست پري نهفته رخ و ديو در کرشمه حسن ، بسوخت ديده ز حيرت که اين چه بوالعجبيست در اين چمن گل بي خار کس نچيد آري ، چراغ مصطفوي با شرار بولهبيست سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد ، که کام بخشي او را بهانه بي سببيست به نيم جو نخرم طاق خانقاه و رباط ، مرا که مصطبه ايوان و پاي خم طنبيست جمال دختر رز نور چشم ماست مگر ، که در نقاب زجاجي و پرده عنبيست هزار عقل و ادب داشتم من اي خواجه ، کنون که مست خرابم صلاح بي ادبيست
بيار مي که چو حافظ هزارم استظهار
،
به گريه سحري و نياز نيم شبيست
تعبیر:
راه رسیدن به مقصود مشکل و ناهموار است اما با پشت گرمی به دعا و سعی و کوشش مشکل تو حل می شود. رسیدن به سعادت ساده و آسان نیست و سعی و تلاش و ثبات قدم می خواهد.
فال حافظ روزانه یکشنبه 18 شهریور 1403 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 374
بيا تا گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم ، فلک را سقف بشکافيم و طرحي نو دراندازيم اگر غم لشکر انگيزد که خون عاشقان ريزد ، من و ساقي به هم تازيم و بنيادش براندازيم شراب ارغواني را گلاب اندر قدح ريزيم ، نسيم عطرگردان را شکر در مجمر اندازيم چو در دست است رودي خوش بزن مطرب سرودي خوش ، که دست افشان غزل خوانيم و پاکوبان سر اندازيم صبا خاک وجود ما بدان عالي جناب انداز ، بود کآن شاه خوبان را نظر بر منظر اندازيم يکي از عقل مي لافد يکي طامات مي بافد ، بيا کاين داوري ها را به پيش داور اندازيم بهشت عدن اگر خواهي بيا با ما به ميخانه ، که از پاي خمت روزي به حوض کوثر اندازيم
سخنداني و خوشخواني نمي ورزند در شيراز
،
بيا حافظ که تا خود را به ملکي ديگر اندازيم
تعبیر:
سعادت و نیکبختی به تو روی آورده است. غم و اندوه دنیا را رها کن و سخت نگیر. آنچه پیش آید خیر و صلاح تو در آن است. راه های مختلف را امتحان کن تا شادی و سرور تو بادوام باشد.
فال حافظ روزانه یکشنبه 18 شهریور 1403 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 315
به غير از آن که بشد دين و دانش از دستم ، بيا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد ، به خاک پاي عزيزت که عهد نشکستم چو ذره گر چه حقيرم ببين به دولت عشق ، که در هواي رخت چون به مهر پيوستم بيار باده که عمريست تا من از سر امن ، به کنج عافيت از بهر عيش ننشستم اگر ز مردم هشياري اي نصيحتگو ، سخن به خاک ميفکن چرا که من مستم چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست ، که خدمتي به سزا برنيامد از دستم
بسوخت حافظ و آن يار دلنواز نگفت
،
که مرهمي بفرستم که خاطرش خستم
تعبیر:
به عهد و پیمان خود پایبند هستی و این بهترین محک برای صداقت و ایمان تو است. اگرچه امروز خود را مغبون می بینی اما در آینده به سعادت و نیکبختی خواهی رسید.
فال حافظ روزانه یکشنبه 18 شهریور 1403 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 234
چو آفتاب مي از مشرق پياله برآيد ، ز باغ عارض ساقي هزار لاله برآيد نسيم در سر گل بشکند کلاله سنبل ، چو از ميان چمن بوي آن کلاله برآيد حکايت شب هجران نه آن حکايت حاليست ، که شمه اي ز بيانش به صد رساله برآيد ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت ، که بي ملالت صد غصه يک نواله برآيد به سعي خود نتوان برد پي به گوهر مقصود ، خيال باشد کاين کار بي حواله برآيد گرت چو نوح نبي صبر هست در غم طوفان ، بلا بگردد و کام هزارساله برآيد
نسيم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ
،
ز خاک کالبدش صد هزار لاله برآيد
تعبیر:
صبر و تحمل سختی ها، تو را به آرزویت خواهد رساند. به زودی به هدف خود خواهی رسید. فقط کمی صبر کن و به خداوند توکل کن و از دوستان مشفق و با تجربه کمک بگیر.
فال حافظ روزانه یکشنبه 18 شهریور 1403 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 14
گفتم اي سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب ، گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب گفتمش مگذر زماني گفت معذورم بدار ، خانه پروردي چه تاب آرد غم چندين غريب خفته بر سنجاب شاهي نازنيني را چه غم ، گر ز خار و خاره سازد بستر و بالين غريب اي که در زنجير زلفت جاي چندين آشناست ، خوش فتاد آن خال مشکين بر رخ رنگين غريب مي نمايد عکس مي در رنگ روي مه وشت ، همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرين غريب بس غريب افتاده است آن مور خط گرد رخت ، گر چه نبود در نگارستان خط مشکين غريب گفتم اي شام غريبان طره شبرنگ تو ، در سحرگاهان حذر کن چون بنالد اين غريب
گفت حافظ آشنايان در مقام حيرتند
،
دور نبود گر نشيند خسته و مسکين غريب
تعبیر:
در غم و اندوه به سر می بری و انتظار کمک و یاری داری. با مشورت دیگران می توانی به آرزوی خود برسی. باز هم لطف خداوند به یاری تو خواهد آمد.